نقطه سر خط



2011-06-22


یه موقع‌ها مثلِ الان، دوست دارم َلم بدم، همینجوری که الان َلم دادم، لپتاپم رو بذارم رو پام، گودر بخونم، موزیک گوش کنم، برم تو فکر. دوست دارم موقعهایی رو که خیلی‌ می‌‌رم تو فکر، یا به چیزهایی‌ که گذشته یا به چیزهایی‌ که قراره اتفاق بیفته فکر می‌‌کنم. به روزهای اولی‌ که اومدم فکر می‌‌کردم و کلی‌ به خودم خندیدم. خندیدم به اون روزی که تو فرودگاه و تقریبا تمامِ پرواز رو داشتم َار می‌‌زدم. به حرفهای مانی جون فکر کردم که بهم می‌‌گفت ۶ ماه بگذره درست می‌‌شه و من اون موقع اصلا جدی نمی‌‌گرفتم اون حرفهارو.

مامان چی‌؟ اون موقع فقط به خودم فکر می‌‌کردم ولی‌ هیچ وقت خودم رو جای مامان نذاشتم ببینم اون چه حالی‌ بود وقتی‌ از اینجا رفت...

بعضی‌ وقتا می‌‌ترسم از این گذرِ زمان! خیلی‌ تند می‌‌گذره...

  Comments:  Post a Comment
<< Home

2011.02 2011.03 2011.04 2011.05 2011.06 2011.07 2011.08 2011.09 2011.10 2011.11 2011.12 2012.02 2012.06 2012.08 2012.09 2012.10 2012.11 2012.12 2013.01 2013.02 2013.03 2013.04 2013.06

feed